نـخـل زردم جـوانـه مـیـخـواهـم
کـفـتـرم آب دانـه مـیـ خـواهـم
***
بـر فـراز مـنـاره هـای حـرم
گـوشـه ای بـاز لـانـه مـیـ خـواهـم
***
روی پـرهـایـم بـزن مُـهـری(آخه کبوتر های حرم زیر پراشون آستان قدس مهر میزنه)
بـی نـشـنـام نـشـانـه مـیـ خـواهـم آقـا جـانـم ..
***
کـفـتـر خـانـگـی ایـن حـرمـم
دانـه از اهـل خـانـه مـیـ خـواهـم
حـرمـ امـامـ رضـا جـمـعـهـ شـبـ 92.10.13 اذانـ مـغـربـ
یـنـی امـشـبـ ، شـبـ بـعـد شـامـ غـریـبـانـ امـامـ رضـا(عـلـیـهـ الـسـلـامـ) ..
عـکـاسـ خـودمـ
آقا جون دلم گرفته، مثل آسمون پاییز
میدونم مرغ دل من، دوباره کرده هواتو
همت همت مجنون
حاجی صدای منو میشنوید؟!
همت همت مجنون
مجنون جان به گوشم
حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر
محاصره تنگ تر شده...
اسیرامون خیلی زیاد شدن اخوی...
خواهر و برادر ها را دارند قیچی میکنند...
اینجا شیاطین مدام شیمیایی میزنند...
خیلی برادر به بچه ها تذکر میدیم ولی انگار دیگه اثری نداره...
عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمیده بوی گناه میده...
همت جان....؟!
حاجی جان اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنید تا بوی گناه مشامتون رو اذیت نکنه...
ولی کو اخوی گوش شنوا....
حاجی برادرامون اوضاشون خیلی خرابه...
همش میگم برادر نگاهت برادر نگاهت...
حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط قلبو میزنه...
کمک میخوایم حاجی...
به بچه های اونجا بگو کمک برسونید...
داری صدا رو...
همت همت مجنون...!
تو دلم یه دنیا حرفه
که میخوام بگم براتون آقا
قبل این که من بگم
تو بگو به من کجایی
تا ببوسم خاک پاتو
آقا میشه دستم بگیری که آب از سرم گذشته
دنیای بی تو جهنم با تو آتیشم بهشته
آقا جونم مهروبونم کی میای دردت به جونم؟
از خدا همیشه خواستم تا بیای من جوونم
