سردار «علی میرکیانی» از نیروهای حاج احمد متوسلیان است که از آغاز تشکیل تیپ حضرت رسول(ص) و قبل از آن در کردستان کنار حاج احمد بوده و مسئولیت‌های زیادی هم از جمله مسئولیت لجستیک تیپ و فرماندهی گردان‌های سلمان و حمزه را در کارنامه‌اش دارد.
خدایا! ما را مؤدب به آداب بندگان برگزیده ی خودت بگردان!
در خرمشهر پنج یا شش محور داشتیم. شیخ شریف چهار محور را سرکشی می کرد. با آن لباس روحانی می آمد و به بچه ها هم روحیه می داد. به بچه ها کمک می کرد. وقایع را دنبال و کمبود ها را برطرف می کرد. اگر اسلحه کم داشتند، می رفت مسجد جامع و مهمات می آورد. نیروکم داشتند، نیرو می آورد.
بعد از ظهر یک روز گرم مقابل مسجد محل یک نفر با لباس کردی توجه ام را به خود جلب کرد نزدیک که شدم با لبخند گفت منم حسن. از تعجب داشتم شاخ در میاوردم بله اون حسن بربر بود با صلابت و هیبت مثال زدنی گفتم این لباس و ریش و تیپ !با اون سابقه درخشان والله نوبره! ...
بـا غـم نـگـاهـم کـرد و گـفـت مـولـا ز نـوکـر سـیـر نـیـس
گـفـتـم دگـر گـویـا افـتـاده ام از عـشـق تـو
گـفـتـا کـه یـا زهـرا بـگـو ای بـنـده هـرگـز دیـر نـیـسـت
آخـر مـحـرم و صـفـر دوبـاره
دلـمُ تـا مـشـهـد تـا الـرضـا آوردم
پـیـرهـن مـشـکـیُ ایـن شـال عـزامـو
بـه امـانـات دم حـرم سـپـردم ..
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
خـداحـافـظ نـوحـه خـون هـا سـیـنـه زن هـا
خـداحـافـظ اجـرتـون بـا خـود زهـرا
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
یـک خـونـم تـو مـشـهـد یـک خـونـم تـو کـربـلـا
اربـابـم حـسـیـنـه سـلـطـانـم امـام رضـا
نـخـل زردم جـوانـه مـیـخـواهـم
کـفـتـرم آب دانـه مـیـ خـواهـم
***
بـر فـراز مـنـاره هـای حـرم
گـوشـه ای بـاز لـانـه مـیـ خـواهـم
***
روی پـرهـایـم بـزن مُـهـری(آخه کبوتر های حرم زیر پراشون آستان قدس مهر میزنه)
بـی نـشـنـام نـشـانـه مـیـ خـواهـم آقـا جـانـم ..
***
کـفـتـر خـانـگـی ایـن حـرمـم
دانـه از اهـل خـانـه مـیـ خـواهـم
حـرمـ امـامـ رضـا جـمـعـهـ شـبـ 92.10.13 اذانـ مـغـربـ
یـنـی امـشـبـ ، شـبـ بـعـد شـامـ غـریـبـانـ امـامـ رضـا(عـلـیـهـ الـسـلـامـ) ..
عـکـاسـ خـودمـ
